دسته گلها دسته دسته میروند از یادها - علیرضا قزوه
دسته گلها دسته دسته میروند از یادها
گریه کن ای آسمان در مرگ طوفانزادها
سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان
کیسه میدوزند با نام شما شیادها
با شما هستم که فردا کاس? سرهایتان
خشت میگردد برای عافیت آبادها
غیر تکرار غریبی،هان چه معنا میکنید
غربت خورشید را در آخرین خردادها؛
با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم ای باران که میکوبی به طبل بادها
هان! بکوب اما به آن عاشقترین عاشق بگو!
زندهای، ای زندهتر از زندگی در یادها
مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان و موج
هیچچیز از ما نمیماند مگر فریادها